دوست داشتند شاگردها از خودشان نظر داشته باشند ،
به حرف استاد اشكال بگيرند ،
فكر نكنند مطلب همين است كه هست ،
بزرگي گوينده مطلب آن ها را نگيرد و خودشان را نشان بدهند.
هر وقت شاگردها ساكت بودند و فقط گوش مي دادند ، خودشان يكهو بلند مي گفتند:
«اين جا مجلس روضه خواني نيست كه همه سكوت كرده ايد و گوش مي دهيد.
اين جا درس است. درس يعني اين كه يكي اشكال كند ،
ايراد بگيرد ،
اظهارنظر كند.»
خودشان از بعضي مطالب استادان گذشته با دقت انتقاد مي كردند و
بزرگي آن آدم باعث نمي شد اشكالات حرف را نگويند.
مي گفتند:
«ما كاري به شخص نداريم ،
اين حرف از هر كسي باشد ،
اين اشكالات به آن وارد است.»
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
شهدا ,
,
:: برچسبها:
خاطرات امام خمینی, خاطرات انقلاب اسلامی, شهید افشین فر,امام خمینی, کلاس شلوغ, عمید زنجانی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0